بچه بگیر بخواب!!
مایه رنج و سختی است و عذاب / بچه ی دیرخوابه زودنخواب!
خواب اصلاً نمی زند به سرش / تا نخوابند پدرو مادرش
من به اجبار کار و هنجارم / غالباً تا به صبح، بیدارم
شب که شد، بی خیال دیر و کنشت / می شود بی عذاب، خواند و نوشت
نه روم در پی وصول کوپن / نه کسی می زند به من تلفن
الغرض، شب که وقت کار من است / پسر بنده هم کنار من است
هرچه گویم به التماس و عِقاب / که پسرجان، برو بگیر بخواب
می کند بر و بر به بنده نگاه / چه کنم من با این بچه خدا
بارها حقه در جواب زدم / الکی خویش را به خواب زدم
ابتدا اره بر عصب سابید / بعدش آمد کنار من خوابید
صبر کردم که مست خواب شود / نکند حقه ام خراب شود
بعدش آرام و نرم و پاورچین / نم نم از تخت، آمدم پایین
تا بیایم از آن محل، بیرون / بچه فریاد می زند: «آخ جون!»
توی این سالها نشد یک شب / بنویسم بدون او مطلب
شیطنت گرچه در اساسش هست / زیر چشمی به من حواسش هست
راست گفت آن حکیم دانشمند / که بدین شیوه، بچه ها شده اند
باعث حفظ صلح و امنیت / مانع ازدیاد جمعیت!
[ یکشنبه 89/6/14 ] [ 3:8 عصر ] [ ن ر گ س ]
نظر